خدیجه نیزاری؛ رئیس شورای بانوان خیر مدرسه‌ساز کشور: زنان هم مدرسه می‌سازند و هم انسان

12:591.1K0
خبرنگار: جمشید حیدری
در فرصتی بسیار استثنایی، به‌اتفاق سردبیر نشریه و پایگاه تحلیلی خبری شمرون پای صحبت خدیجه نیزاری، رئیس شورای بانوان خیر مدرسه‌ساز کشور نشستیم؛ گفت‌وگو آن‌قدر جذاب بود و پرمایه که دلمان نیامد آن را با مقدمه‌های معمول مصاحبه‌های رسمی از شما دریغ کنیم. آنچه پیش روی دیدگان شماست، چکیده این گپ و گفت صمیمانه با پیرِ بانوان خیر مدرسه‌ساز کشور است.
از طرف مادری اهل ایل بختیاری هستم، خودم در خیابان خراسان تهران به دنیا آمدم و بعدها در محله امیریه ساکن شدیم که همان‌جا هم ازدواج کردم. از سال ۱۳۵۸ تاکنون هم در شهرستان شمیران هستیم. بخش بیشتر فعالیت‌هایم در محله امیریه (محدوده بازار) و منطقه یک تهران است. از طریق جلسات امام حسین(ع) و هیئت‌های مذهبی در تهران و با کمک بانوان حدود ۳ هزار کلاس درس ساخته‌ایم. خدا را شکر تاکنون به هر سازمان و اداره‌ای رفته‌ام، با خودروی شخصی خودم رفته‌ام، بدون راننده و بنزین دولتی! جز این‌که همیشه برای بخش دولتی خیر برده‌ایم و کمک کرده‌ایم، هیچ‌گونه بار مالی بر دوش دولت نداشته‌ایم!
استاد خدیجه نیزاری در معرفی خود گفت: من سه برادر داشتم، در خانواده‌ای کاملاً مذهبی متولد شدم که همیشه محفل کلاس‌های قرآن و جلسات مذهبی بود. مادرم در سفری که به کربلا داشتند، متوجه می‌شوند خداوند فرزند دیگری به او اعطا کرده است. ایشان در حرم امام حسین (ع) با این تصور که این فرزند هم پسر خواهد بود، نذرونیاز می‌کنند و از امام حسین (ع) می‌خواهند که فرزندی ذاکر داشته باشند. وقتی من به دنیا می‌آیم، مادرم فکر می‌کند که لابد حاجت ایشان روا نشده است، چون در آن روزگار چندان مرسوم نبوده است که خانم‌ها سخنران و ذاکر باشند و همچون آقایان فعالیت مذهبی داشته باشند.
نیزاری در ادامه افزود: از همان سنین طفولیت گوش و جان من با آرزوهای مادر مأنوس بود؛ به خاطر دارم مرا در درگاهی می‌نشاندند و از من می‌خواستند قرآن بخوانم. من هم چون می‌دیدم می‌توانم دیگران را خوشحال کنم و خودم هم مورد تشویق قرار می‌گرفتم، ازاین‌گونه درخواست‌ها استقبال می‌کردم. به‌هرروی؛ به لطف و مرهمت خدا، اندک بهره هوش و حواسی هم داشتم و مدرسه را تا ششم ابتدایی آن زمان، شاگرد اول کلاس بودم. همیشه این صحبت‌های مادر در ذهن من بود که “عیبی ندارد، شاید تو هم بتوانی روزی ذاکر و گوینده شوی.”
به خاطر دارم در همین راستا، تابستان‌ها را در خدمت خانمی به نام “انصاری” جامع المقدمات می‌خواندم. همزمان، چون می‌دیدند خیلی خوب موضوعات را فرا می‌گیرم، به من شاگرد هم می‌دادند و من به‌اصطلاح درس هم می‌دادم. بااینکه مقطع ششم ابتدایی را با بهترین نمرات به اتمام رساندم و بسیار علاقمند به ادامه تحصیل بودم، ولی توصیه مادر این بود که شرایط برای مقاطع بالاتر مناسب نیست، به‌خصوص برای یک دختر.
برادرم کمک کرد که به‌صورت متفرقه دبیرستان را ادامه دهم؛ خلاصه شرایط به همین شکل گذشت و من تحصیل را ادامه دادم و در سن ۱۷ سالگی ازدواج کردم و در شرایطی که دو فرزند هم داشتم، دیپلم گرفتم و حتی در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران نیز قبول شدم. ۲۴ سال داشتم که به‌واسطه نزدیکی بیش‌ازحد به مادر و درگذشت ایشان، همگی موجب شد به‌گونه‌ای دگرگون شوم و در حقیقت آرزوی دیرینه مادر را به‌عنوان مسیر اصلی در زندگی انتخاب و دنبال کنم. همزمان با تحصیل در دانشگاه، درس طلبگی را هم در محضر آیت ا… مولوی دریافت می‌کردم که به مدت ۱۶ سال ادامه داشت.
استاد نیزاری با اشاره به شروع فعالیتش به‌عنوان سخنران، یادآور شد: به خاطر دارم همسایه‌ها را جمع می‌کردم و برایشان سخنرانی می‌کردم و به‌محض آموخت مسئله‌ای، خانم برادرم را می‌خواستم تا آنچه را که آموخته بودم برایش شرح دهم. خلاصه؛ تمام دعاهای مادر و به عبارتی دعایی بودن مادر موجب شد بنده در این مسیر (سخنرانی و تدریس) گام بردارم که ازجمله، عقبه رشته حقوق قضایی در تفسیر قرآن بسیار به من کمک کرد و موجب شد تألیفاتی هم در این زمینه داشته باشم. حضور مستمر در حسینیه ارشاد و مسجد الغدیر میرداماد به مدت بیش از سی سال و سخنرانی در جلسات و محافل مذهبی مختلف (حتی در شهر لواسان) ازجمله فعالیت‌هایی است که در این مسیر توفیق انجام آن‌ها به من دست داد.
رئیس شورای بانوان خیر مدرسه‌ساز کشور درباره چگونگی پرداختن به امور اجرایی همچون مدرسه‌سازی و … خاطرنشان ساخت: بالاخره، یک روز با خودم گفتم تمام‌ کارها و فعالیت‌ها در حوزه تئوری خلاصه شده است و تا کی فقط بگوییم ضرب، ضربا؛ نتیجه چیست؟ این شد که به‌اصطلاح به‌اتفاق خانم‌ها چادرهایمان را به کمر بستیم و از حدود سال‌های ۱۳۶۵به امور خدماتی پرداختیم. در شروع کار، دو مؤسسه معلولین اُزگل و رفیده بود و بعدها به تعدادشان افزوده شد.
شرایط کار در این مؤسسات بسیار اسفناک بود؛ سرانجام بانوان بسیج شدند و هم ازنظر مالی و هم ازنظر حضور فیزیکی و امدادگری تلاش کردند شرایط مراکز نگهداری از معلولین را بهبود بخشند. کار به‌گونه‌ای پیش رفت که بانوان خود را مادران معلولین فرض می‌کردند و از هیچ کاری دریغ نمی‌کردند. حضور در چنین مراکزی همیشه آکنده از معجزه بود و نور؛ در بسیاری از موارد مشاوره همچون درخواست طلاق زوجین، پیشنهاد می‌کردم قبل از هرگونه تصمیمی سری به این مجموعه‌ها بزنند! کافی بود این زوجین یکی دو بار به هرکدام از این آسایشگاه‌ها سری بزنند، اساساً مشکل خود را فراموش می‌کردند و به این درک می‌رسیدند که با چه سطحی از مشکلات درگیرند و تا چه حد در بی‌خبری سیر می‌کرده‌اند.
نیزاری در ادامه ابراز داشت: به‌واسطه فرد خیری، سفری به مناطقی همچون سربیشه و نهبندان در جنوب خراسان فراهم شد که موجب گشت به حوزه مدرسه‌سازی هم وارد شویم. سطح فقر و نداری به حدی بود که در این مقال نمی‌گنجد. حدود ۴۰ تا ۵۰ پروژه ساخت و تجهیز مدرسه در نقاط مختلف کشور به‌صورت کاملاً بی‌واسطه و عقد قرارداد با رؤسای اداره‌های آموزش‌وپرورش مناطق به سرانجام رسید. در سال ۱۳۷۸ نیز در سفری به زاهدان با رئیس وقت سازمان نوسازی مدارس کشور آشنا شدیم که بعدها به تشکیل شورای بانوان خیر مدرسه‌ساز کشور منجر شد.
ابتدا ستاد بانوان خیر مدرسه‌ساز تشکیل شد و مسئولیت آن بر عهده من قرار گرفت. از سال ۱۳۷۸ که ستاد تقریباً با کمترین امکانات ممکن در محله قیطریه منطقه یک شروع به کار کرد، به‌اتفاق برخی از بانوان همکار سابق که در امور خدماتی فعالیت می‌کردیم، کار ساخت، تجهیز و نوسازی مدارس را هم به‌صورت منسجم‌تر آغاز کردیم. در حال حاضر نیز، تقریباً بسیاری از همراهان اولیه همچنان در بسیاری از استان‌های کشور به‌صورت کاملاً داوطلبانه و افتخاری مشغول به تلاش در این عرصه هستند و در این راه پیر شده‌اند.
استاد نیزاری خاطرنشان ساخت: همیشه این پرسش مطرح می‌شود که خانم‌ها تا چه حد می‌توانند در حوزه مدرسه‌سازی نقش داشته باشند و اساساً چرا مدرسه‌سازی؟ در پاسخ به این‌که چرا مدرسه‌سازی، باید گفت، در طول سال‌ها تجربه به‌وضوح دریافتیم که وقتی در دورافتاده‌ترین روستاها مدرسه‌ای یا حتی کلاس درسی ساخته می‌شود، به‌مرور دیگر زیرساخت‌های موردنیاز زندگی همچون آب و برق و گاز و جاده هم می‌آمد و به‌طورکلی آبادانی شکل می‌گرفت. موضوع دیگر که بسیار مهم‌تر هم هست، بحث خود علم است؛ بنده باور دارم تمام قصه آفرینش بر موضوع علم استوار است. بدون تردید بدترین مصیبت برای یک جامعه جهل است، اگر می‌خواهیم روز به روز از تعداد زندان‌ها کاسته شود، چاره‌ای جز ساختن مدرسه نداریم. بنابراین؛ مدرسه بنا و پایگاهی است برای آگاهی و دانایی.
در حال حاضر، حدود ۳۰ هزار نفر خیر مدرسه‌ساز (اشخاص حقیقی و حقوقی) در کشور وجود دارند که تقریباً ۲۵ درصد آن‌ها را بانوان تشکیل می‌دهند. این‌که چه ضرورتی برای حضور بانوان در این حوزه وجود دارد، باید خاطرنشان کرد؛ زنان خورشید و مرکز ثقل خانواده هستند و فرزندان به دنبال مادر می‌روند، این مادران هستند که نخستین معلمان ما هستند، درنتیجه، بدیهی است وقتی زنان در امر مدرسه‌سازی فعال شوند که در حال حاضر نیز به ۶ هزار نفر می‌رسند، نه‌تنها مدرسه می‌سازند، بلکه انسان هم می‌سازند. وجود و حضور زنان در این حوزه به همگان می‌آموزند که پایگاه علم را دوست بدارند نه تظاهر و تفاخر به مال و ثروت را.
به‌عبارتی‌دیگر؛ وقتی مادر یک خانواده مدرسه‌ساز شود، خوب یک خانواده مدرسه‌ساز می‌شود. دلیل دیگر ضرورت استقلال بانوان این است وقتی در کنار آقایان قرار می‌گیرند، معمولاً نقش و جایگاه آن‌ها محو شده و نادیده انگاشته می‌شوند. شاهد این ادعا این‌که پس از چند دهه تلاش و حضور مستمر بانوان در امر مدرسه‌سازی، هنوز مواردی هست که وقتی می‌خواهند مدرسه‌ای را که توسط بانوان ساخته شده است افتتاح کنند، پیش آمده است که خود بانوی مدرسه‌ساز را از یاد برده‌اند و او را جا گذاشته‌اند!
پیر بانوان خیر مدرسه‌ساز کشور تأکید کرد: باوجود تمام این‌گونه برخوردهای دوگانه، بانوان این سرزمین همچنان به مسئولیت و رسالت خود متعهد هستند ولی باید پذیرفت که در جامعه کنونی بانوان هرچه هم تلاش کنند، دیده نمی‌شوند. بانوان که به‌اندازه آقایان از تمکن و استقلال مالی برخوردار نیستند، بنابراین؛ وقتی همسر یا مادر شهیدی از تنها النگوی خود در راه مدرسه‌سازی برای کشورش می‌گذرد، جفای بزرگی است که دیده نشوند و یا به‌اصطلاح در سایه قرار بگیرند. پس، این‌گونه می‌توان گفت، شکل‌گیری شورای بانوان خیر مدرسه‌ساز تلاش کرده است که زنان نیکوکار جامعه در حد توان دیده شوند. بعلاوه؛ پیگیری و تلاش شورا در ساخت مدارس دخترانه در مناطق کم برخوردار در حقیقت فرهنگ‌سازی درزمینه ی ضرورت آموزش و تحصیل دختران هم هست.
استاد نیزاری عنوان کرد: در میان ۶ هزار بانوی خیر مدرسه‌ساز کشور هرکدام حداقل یک مدرسه ساخته‌اند، بانویی داریم که تا ۶۰ پروژه را هم به سرانجام رسانده است. در خارج از شورا هم موارد استثنایی بی‌شماری هستند که ازجمله بانویی در خیابان پاسداران تهران یک بنای سه‌طبقه را برای امر مدرسه‌سازی هدیه کرده است. در شهرستان‌های دورافتاده که موضوع مخالفت با تحصیل دختران همچنان پابرجاست، این شورا تلاش می‌کند در این زمینه فرهنگ‌سازی کرده و زمینه تحصیل دختران را فراهم کند. همچنین، یک بانوی مدرسه‌ساز بسیار بیشتر می‌تواند بر روی همسر و فرزندان خود تأثیر گذاشته و آن‌ها را به سمت این کار خیرخواهانه سوق دهد.
رئیس شورای بانوان خیر مدرسه‌ساز کشور در تشریح این‌که چگونه توانسته است در تمام این سال‌ها در حوزه‌های تدریس، کار اجرایی و خانواده حضور مؤثر داشته باشد، اظهار داشت: روزگاری که در دانشگاه تربیت‌معلم تدریس می‌کردم، تنها شب‌ها فرصت تصحیح برگه‌های امتحان بچه‌ها را داشتم که اغلب در لابلای این کار چرت هم می‌زدم و یا همیشه در مهمانی‌ها کتابم در کنارم بود و تلاش می‌کردم یواشکی هم که شده یک نگاهی داشته باشم. عشق من به خواندن، تعلیم و تدریس هیچ‌گاه متوقف نشده است و در حال حاضر نیز به شکر خدا ادامه دارد. همیشه تلاش کرده‌ام از حساسیت خودم نسبت به تعلیم و تحصیل فرزندانم کاسته نشود.
اتفاقاً در پاسخ به پرسش شما که سؤال بسیاری از بانوان هم در طول سال‌های همکاری بوده است، به خاطر دارم، در خواب دیدم که در منزل ما بانوان بی‌شماری با چادر مشکی هر یک مشغول بخشی از کارهای خانه هستند و در پاسخ به تعجب من می‌گفتند، تو بشین دًرست را بخوان، بعدها که به این خواب فکر کردم، در پاسخ دوستان می‌گفتم، فرشته‌ها به کمک من می‌آیند! بعلاوه، باید در نظر داشت که همیشه التزام به نظم هم همیشه بوده است.
 استاد نیزاری که از اعضای هیأت مؤسس و همچنین هیأت مدیره مجمع خیرین کشور هم به شمار می‌رود، عنوان کرد: تاکنون به لطف خدا هر جا که برای سخنرانی رفته‌ام، چه در داخل کشور و چه مواردی که خارج از کشور بوده است، تماماً با هزینه‌ی شخصی خودم بوده است. به‌هرروی بسیاری از خیرین ما در خارج کشور هستند، اتفاقاً همین امروز هم یکی از خیرین مقیم در خارج از کشور تماس گرفته و به دنبال راهی برای ساخت مدرسه بودند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا شورای بانوان خیر مدرسه‌ساز کشور در شهرستان شمیران هم پروژه‌ای داشته است یا خیر، خاطرنشان ساخت: تا حدی در جریان کلی امور مناطقی همچون لواسانات و رودبارقصران و روستاهای شهرستان هستم، ولی چون میزان مراجعات از مراکز استان‌ها و نیز شهرستان‌های کشور بسیار زیاد است، هنوز فرصت این‌که بنده به شکل مستقیم با پروژه‌ای یا مسئولی از این شهرستان در این حوزه نشست یا گفت‌وگویی داشته باشم، وجود نداشته است، اما از همین تریبون اعلام می‌کنم که بنده به‌عنوان یک شمیرانی و شهروند لواسان آمادگی کامل دارم که از نزدیک با مسئولین و خیرین مدرسه‌ساز منطقه آشنا شوم.
استاد نیزاری درباره روند کنونی خیرین مدرسه‌ساز کشور، بیان داشت: اجازه دهید با زبان آمار توضیح دهیم؛ دو سال پیش خیرین کشور رقمی معادل ۱ هزار میلیارد تومان برای ساخت مدارس و مراکز آموزشی تعهد کرده بودند، این در حالی است که در سال جاری این رقم به ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان هم افزایش یافته است.
رئیس شورای بانوان خیر مدرسه‌ساز کشور درحالی‌که لبخند هم می‌زند، در توضیح دلایل افزایش کمی و کیفی خیرین مدرسه‌ساز، یادآور شد: شاید هم بلایی همچون کرونا تلنگری بوده است برای بسیاری از ماها که چه نشسته‌ایم که زندگی کوتاه‌تر از این حرف‌ها است! به نظر می‌رسد بحران کرونا همچون زنگ هشداری بوده است برای بیداری عده‌ای برای آگاهی بیشتر و عمیق‌تر! حضرت فرموده‌اند “وقتی شما با دست خود یک هسته خرما را به کسی بدهی بهتر از این است که بعد از تو خروارها خرما بدهند.” بنابراین؛ می‌توان این‌گونه گفت که ساخت مدرسه همان ساختن خانه علم و عشق است. چند روز پیش بود که خانم خیر مدرسه‌سازی تماس گرفت و پرسید با صرف ۱۰۰ میلیون  چه‌کار خیری می‌تواند انجام دهد که مقرر شده برای مرکزی دستگاه ضدعفونی‌کننده تهیه شود و یا خانمی که می‌خواست با صرف ۱۰۰ میلیون در امر مدرسه‌سازی مشارکت کند که قرار شد در یکی از پروژه‌های مدرسه‌سازی کلاس درسی هم به نام این خیر بزرگوار ساخته شود. خلاصه؛ این بخشی از روند کاری معمول شورای بانوان خیر مدرسه‌ساز کشور است.
وی تصریح کرد: بنابراین؛ حتی در شرایط دشوار کنونی هم من احساس می‌کنم تعداد خیرین و شهروندان علاقمند به انجام امور خیریه افزایش هم یافته است.
استاد خدیجه نیزاری درباره این‌که چگونه توانسته است در تمام این سال‌ها در کنار این حجم از فعالیت‌های اجتماعی، به زندگی خصوصی خود هم بپردازد، بیان داشت: به‌هرحال باید نحوه زندگی با کرونا را هم آموخت؛ خوب اگر موضوع به یک ماه و چند ماه ختم می‌شد، شاید می‌شد با بیرون نرفتن و قرنطینه کامل شرایط را کنترل کرد، ولی همان‌گونه که در یک سال گذشته تجربه کردیم، ظاهراً باید بیاموزیم که در چنین شرایطی زندگی را هم پیش ببریم. من قبل از کرونا هم همیشه تلاش می‌کردم اصول بهداشتی را در حد توان رعایت کنم و درنتیجه اغلب از دو ماسک استفاده می‌کردم.
بنده باور دارم که باید رعایت کنیم، به عبارتی نمی‌شود همه امور را به‌پای قسمت نوشت و متعهد به هیچ‌گونه اصولی نبود. از طرفی هم به قول مرحوم پدرم “چرا غم می‌خوری از بهر مردن    که هم غم می‌خوری هم خواهی مردن” یعنی باید تلاش کرد حداقل غم مردن را نداشته باشیم! در موضوع کرونا هم شرایط این‌گونه است، هم نگران مردن باشیم و هم غم آن را بخوریم که نمی‌شود! باید شرایط را پذیرفت و ضمن بالا نگاه‌داشتن روحیه، امیدوار باشیم که این بلای جهانی هر چه زودتر برطرف شود.
منبع
شمرون
لینک کوتاه
https://mkhk.ir /?p=2563

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند