سریالهای خانگی که عمدتاً مسیرِ انهدام ساختمانِ خانواده و ابتذال در سبک زندگی و رفتار اجتماعی را طی میکنند، حالا کارشان به اهانت به خیّرین رسیده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زمانی وقتی جلوی تلویزیون مینشستیم یا با خانواده به سینما میرفتیم و حتی نیمنگاهی به نمایشخانگی داشتیم اینقدر به اصالت خانواده ایرانی حمله نمیشد. هیچوقت از دیدن سکانسها و پلانهای آن سریال یا فیلم خجالت نمیکشیدیم. الان هم سریالها را نمیتوان خانوادگی دید و هم فیلمها و حتی کودکان را نمیتوان با کارتونها و انیمیشنها تنها گذاشت.
از زمانی به ساختمان خانواده در تلویزیون ضربه وارد شد که لاکچریبازی در ساخت و نمایش آگهیهای بازرگانی به اوج خودش رسید. در شبکه نمایشخانگی، سریالها برای دیده شدن به دیواره تجمل و اشرافیگری تکیه زدند. همهچیز در تلویزیون، سینما و نمایشخانگی به جای ارائه هنر، مسیرِ بیزنس و سرمایهداری را پیش گرفت. خنده خنده، فرهنگ خانواده از دنیای تصویر کنار رفت.
شاید بیشتر از سینما و تلویزیون، نمایشخانگی به دنبال تقابل با خانواده و نگاه جمعی است. همه کاراکترهایشان دنبالِ به ثمررساندن خودخواهی درونیاند که دورنمایش جز القای ناامیدی و عدم تشکیل خانواده نیست. فقط کارگردان محترم سعی کرده با جلوههای ویژه اشرافی و سلبریتیهای خوش رنگ و لعاب، سبک زندگی نادرست و حرفهای ضداخلاقی و ضدخانوادگیاش را در قالب این جذابیتهای کاذب به جامعه منتقل کند.
این بلبشویی که سریالهای خانگی، سینما و بیبرنامگیهای تلویزیون ایجاد کردهاند و جامعه را به سمتی غیر از خانواده سوق میدهند، کلیدهای اولیهاش را سریالهای ترکیهای پر زرق و برق و برنامههای شبانه شبکههای تازهوارد ماهوارهای زدهاند. آن زمان که بر طبلِ تجردگرایی، ازدواج سفید و دردسرهای داشتن خانواده میکوبیدند و گوشه گوشه سریالها و فیلمهایشان بوی خیانت و عشقهای چند سویه میداد!
علاوه بر وضعیت اسفناکِ خانواده، تکیه بر تجمل و کپیبرداری از سریالهای ترکیهای و ابتذال در نمایشخانگی، حالا نوبت به زیر سؤال بردن جامعه خیریه و خیّرین در این سریالها رسیده است. وقتی در “ملکه گدایان” با نام شبیر و در پسِ پرده “دراکولای” مهران مدیری و حتی “سیاوش” قصهها به گونهای پیش میروند که به خیّرین توهین شود.
نگاهی به سریالهای “دراکولا”، “ملکه گدایان” و “سیاوش”، نشان میدهد که چه تصویری از خیّرین و خیریهها نمایش میدهند؟ در دراکولا همچون هیولا، کامران کامروا که نقش آن را مهران مدیری ایفا میکند، مردی ثروتمند، زنباره، شهوتران و فاسد است که سایت شرطبندی در خارج از کشور را توسط پسرش اداره میکند.
این شخصیت در سریال، به صورت زیرزمینی در تولید بیتکوین نقش فعال دارد و از پوشش خیریه برای پولشویی استفاده میکند. او نام خیریه خود را “تا بیخ” گذاشته است و با ادبیاتی از خیریه خود تعریف میکند که انسان شرمش میشود این توصیفات را در کنار خانواده ببیند و بشنود.
در سریال “ملکه گدایان” نیز خانم ملکه و دار و دستهاش در پوشش خیریه، شیرخوارها را از سطح شهر جمعآوری میکنند و از آنها کودکان کار میسازد تا بخشی از تولیدات مواد مخدر خود را توسط آنها به فروش برساند. تأسفبار است که یکی از شخصیتهای محوری که در کار قاچاق نوزاد است، نامش شبیر (تداعیکننده نام شیرخوارگاه شبیر) است.
نکتهای که در جریان گپ و گفت مهمان برنامه “جشن رمضان” مطرح شد و قابل توجه است؛ چرا در روزگاری که بزرگترین شیرخوارگاه کشور به نام شبیر در جنوبیترین نقطه پایتخت به این فرزندان بیپناه خدمات میدهد، اینگونه باید مورد تمسخر کارگردان و نویسنده این سریال قرار گیرد؟
از طرفی دستمایه تکراری و استفاده از سوژه کودکان کار باز هم به همان شکل در سریال “سیاوش” تکرار شده است. این بار نصرت خالقی (رضا کیانیان) که او هم نماد آدم بدهی فیلم است، اقدامات کثیف خود را در پوشش خیریهای انجام میدهد که باز هم در آن کودکان و نوجوانان را نگهداری میکنند.
حسن حمزهزاده مستندساز، خبرنگار و مدیر مجمع خیرین کشور میهمان بیست و هشتمین “جشن رمضان ۱۴۰۰” و با بابک افرا و زینب پورابراهیم همکلام شد. او وقتی درباره بزرگترین شیرخوارگاه کشور با عنوان شیرخوارگاه شبیر صحبت میکرد لب به گلایه گشود و از سریالهای خانگی انتقاد کرد.
حمزهزاده با بیان اینکه بزرگترین شیرخوارگاه کشور با عنوان شیرخوارگاه شبیر سال پیش به همت خیرین افتتاح شد، اظهار کرد: “متأسفانه در سریالهای نمایش خانگی دیده شده کسی که بچهها را جمعآوری و به کارهای نامشروع میکشاند شبیر است؛ الان در فضای کشور چند سریال نمایشخانگی به روز به خیّرین اهانت میکنند. در حالی که میدانید سینماها به محاق رفته و سریالسازی تلویزیون هم آن رونق گذشته را ندارد و شبکههای خانگی سکاندار اصلی سریالسازیاند؛ واقعاً کسانی که روی این موضوعات متمرکز میشوند دنبال چه اهدافیاند و دودشان به چشم چه کسانی میرود؟”
این گلایه و انتقاد، واقعاً این سؤال را پیش میآورد که ساترا (سازمان تنظیم و مقررات صوت و فراگیر صداوسیما) به عنوان ناظر بر پخش و توزیع سریالهای خانگی و مسئولین و دستاندرکاران ارشاد در هنگام مجوز ساخت و تولید، چرا این مسیر را جلوی دیدِ مخاطب قرار دادهاند؟
روزی با اشرافیگری و تجمل به ساختمانِ سادهزیستی و سبک زندگی مردم ضربه میزنند، روزی با ابتذال و کپیبرداری از سریالهای دستِ چندم ترکیهای کانونِ خانواده را نشانه میگیرند و روزی هم با نوع پرداخت پیشپاافتاده و گاهی هم پرطمطراق به نکاتِ به روز اجتماعی خصوصاً خیریه و خیرین و کودکان بدسرپرست و بیسرپرست میپردازند و تلاشهای گروهها و تشکلهای مختلفی را زیر سؤال میبرند.
بدون دیدگاه